من بودم و یه آسمون ستاره

همه هستن،ماهستیم..!؟به به..به به ودیگرهیچ..!

من بودم و یه آسمون ستاره

همه هستن،ماهستیم..!؟به به..به به ودیگرهیچ..!

به زودی زود..

درود...درود...درود...

بخش اول دراین بخش من یک بیت شعر،یک موضوع یا.....می گذارم!وازعزیزانی که تمایل دارند تا دربخش مشاعره- مسابقه شرکت کنند دعوت می کنم که ادامه ی اشعار، یاشعری درقالب موضوع داده شده بااستفاده ازافکارخودبنویسند وفقط به ایمیل ذیل ارسال نمایندتادیگران ازآن استفاده نکنند!

poem.7039@yahoo.com

 

ادامه مطلب ...

رویای صادقه موشک

عسل، مثل، طیاره

بریم پیش ستاره

موشک یه خوابی دیده

چی دیده و چی بیده؟

دیده که ما رادکانیم

نصف شبه، بیداریم

یه جرم تو آسمونه

قد نخود می مونه!

با سرعت برق و باد

می ره می گه به استاد

چی میتونه باشه اون؟

استاد میگه: اورانوس!!

موشک میره تو خودش

میره پیش نازگلش

میره روش با تلسکوپ

توش می جوشه،قلپ قلپ

یه عالمه ستاره

یه زحلم کناره

 

ناظم: رادار(زینب)

زینبم شکفت(توشعر...!)

                               زینبم شکفت(توشعر...!)

ازاونجا که بدبختی سرنوشت سازم(نهایی) داشت شروع می شدومن اصلا باش حال نمی کردم...تصمیم گرفتم یه تک بزنم به زینب ودیگگگگه...اولین امتح من دینی بود!حدود ساعت18 بود که به زینو تلیدم تا از فسردگی روحی درام ویه کوچولو هم غیبت کنیم..!آخه خدایی بیشتراز روحم این فکم بودکه افسردگی گرفته بود!اااااااا....اگه بدونین چه قدردلم واسه غیبت تنگ شده بود...!؟اوووووووو......نی دونین دیگه...؟

خلاصه نتیجه ی این مکالمه ی 1ساعته این شدکه زینب، منو ساعت 12بیدارکنه آخه من ساعت8امتح داشتم وطبق عادت همیشگیم باید 1دور کوچولو هم صبح می زدم!تقریبا کتابم و3 بارجوییده بودم ولی....ای ی ی ی ی ی ی ی.....ننه جان پیر شدیم...:-)  خلاصه بعدکلی علافی و نگاکردن امپراطوردریا خوابیدم که صبح پاشم و.... وای خداجون !اونقدر دلم پر که اگه دستم به آموزش وپروش یا عوامل دیگه می رسید.....--------......بگذریم،فقط این مونده که واردسیاستم بشم...

حالاصبح شده!ساعت داره می زنگه!تفلی خفه شدبس که زنگ زد.....منم نامردی نکردم وبا یه حرکت کبوندم توسرش !:-)تفلی همچین خفه شدکه دیگه خبری ازش نشد..یه دفعه یادم اومد:واااااای امتحان؟!خلاصصصش ساعت 1بیدارشدم وتا8صبح به کوب خرزدم...بماندکه نصفش وزنگ زدم به ماری جون که بیدارش کنم اونم که ماشاا...فکش گرم وخوش خواب ورله....!2تلیدم بیدارش کنم گفت:3بیدارش کنم!3تلیدم گفت:یه رب دیگه،یه رب دیگه تلیدم بازم گفت...!؟بابااین دخترم منو(اس) کرده بود! خلاصه ....یه کم که سرحال اومدم دیدم زینب بس که زنگیده خودشو کشته!یه دفعه چشمم افتاد به اس ام اسام،درکمال ناباوری دیدم زینب برای اولین بارشعرسروده:اینم متنشه ،مال زینب جونه،اولین قدم زینب درره دنیای اشعاربااس ام اسی به

بنده تحقق یافت،راستش وقتی خوندمش حیفم اومدنزنمش رو بلاگ.تقریبا حالا می شه گفت تموم اکیپ بچه های باحالtoosشاااااااعرن!:-@

Salam Bidar shodi?

Age bidar shodi ye tak bzan.

Hala ino migam bidar tar shi:khabe

Negar b nazm:

Mushak ye khabi dide

/chi dideo chi bide?/

/dide k ma radkanim/

Nesfe shabe,

 

Bidarim:/-/ye chiz tu

Asemune/ghade

Nokhod mimune/ba

Sorate bargho bad/

Mire mige b ostad/

Chi mitune bashe un(in

Vaghte shab ru eyvun):/-/

Ostad mige oranus/

Mire rush ba telescop/tush

Mijushe gholop

Gholop/ye alame

3tare/ye zohalam

Kenare.

 

جواب من به دوست جونم:

Aaa….bebin duste

grRmi,ajab shere bahali,bah bah u ham

too fazi,mikoni mano

 razi,ba afkare

talaeit,tabrik migam b

to dust,sheret kard

 mano madhush,to maherio nazi!miyay

 berim b bazi?avalin sheret khub bud,nagi

dar hamin had

bud!shere jaded begu baz,dele mano bekon

 shad

اینم یکی دیگه از خاطرات جت ورادار بود تا بعدی.....